"من بودم و تو بودی و فصل بهار بود"
دل چشمه زلالترین انتظار بود
جوبار چشمم آینه زلف بیدها
گیسوی بیدهای جوان آبشار بود
دل بیقرار بود و جهان پرشکوفه بود
دل بی قرار بود و جهان بیقرار بود
در سایه هزار شکوفه دو سیب سرخ
شادی در آن میانه به دار و به بار بود
سرسبز مثل سبزترین سرو کاشمر
عهد من و تو بود که سخت استوار بود
در سایه کُنار تو بودی و خوب بود
تو در کِنار بودی و غم برکنار بود
دیدار شاعرانه و رویایی تو حیف
دیدار با ستاره دنبالهدار بود!
 
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۸۹ساعت 17:26   علی محمد مودب 
		
		  |