بعد سالها رفتم قبرستان روستامان فاتحه خواندم
1-
قبر من کدام تویی؟ قبرها سلام! سلام!
کی به گریه می شوی ای، طنز ناتمام تمام؟
راستی که غربت من، از خودم بزرگ تری!
من چقدر شکل توام! من، تو، هان! کدام کدام؟
خودکشی است هر نفسی، بس که شوکران غم است
هر چه می کنم نفسم، دم به دم، حرام ،حرام!
تو چقدر روشن و من، سردچار حیرت خویش
آفتابی تو شدم، صبر کن برام، برآم!
بی نهایت آینه ام، پیش روی آینه گی ت
قبر من ببین که چقدر، بین قبرهام رهام!
من جواب پرسش تو، لقمه دهان توام
من دلیل تازه که هست، پشت هر کلام کلام
2-
گم شدم در این شب سنگی مرا پیدا کنید
از خیابان های دلتنگی مرا پیدا کنید
مثل دریا تشنه طعم هزاران بوسه ام
آه ماهیها به هر رنگی مرا پیدا کنید
زخمی ام از چشمهای نازنین، شمشیرها
در هیاهوی چنین جنگی مرا پیدا کنید
مثل ریگی زیر پای آبشار صخره ها
از هجوم این همه لنگی مرا پیدا کنید
دل قناری زیست اما در لک آواز مرد
خاک شد با سوت آهنگی مرا پیدا کنید
نیمه شب بیست و پنجم بهمن نود/تهرانپارس