عاشقانه های پسر نوح   

(شعرها و نوشته هایی از علی محمد مودب)

 

 

گُل با تمام هستی خود زیباست

زیباست گُل که هدیة او عطر است

من چیستم

در این چمن گُل چه می‌کنم؟

من کیستم

که این‌همه گُل هدیه می‌کنم؟

 

 

 سلام

متاسفانه به دليل كثرت مشغله ها امكان سر زدن منظم به وب را ندارم و توفيق ديدار مجازي! دوستان دير دير دست مي دهد٬

لازم دانستم از همه دوستاني كه به اين پنجره سر مي زنند تشكر كنم و بابت معذوريت ها و گرفتاري ها كه  اجازه جواب دادن سلام عزيزان را نمي دهد عذر بخواهم

با اينهمه اينقدر توانم گفت كه : از دوست سلامي و ز ما تسليمي!

موفق و مويد باشيد!

 

 

+ نوشته شده در  سه شنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 14:37   علی محمد مودب  | 

جالب است

واقعا جالب است!

بسیار جالب انگیزناک است!

در کشوری که در آگهی تلویزیونی فیلم سینمایی "ورود آقایان ممنوع" - که از  همه شبکه های رسانه ملی پیش از افطار و در حین افطار و پس از افطار پخش می شود- مانی حقیقی معلم خصوصی خانم بازی فیلم در پاسخ رضا عطاران شاگرد شلخته اش که مخ زنی بلد نیست و می پرسد: معنی بد برداشت نکنه؟ می گوید خب بکنه ! چه اشکالی داره!

به قول قدما ایضا: در همین فیلم چند دقیقه آقا معلم با خانم مدیر مجرد درباره خسته شدن از همزمانی چند پروژه موقت(تدریس!) و دائم صحبت می کنند و البته تاکید می کند که  کم نگذاشته و همه شان را راضی کرده!

و یا در فیلم پوپک و مش ماشاالله  . .....

و یا در ......

 بسیار جالب انگیزناک است که در چنین کشوری ، اداره کتاب جواد افهمی نویسنده توانا، محجوب و دوست داشتنی دفاع مقدس را به خاطر صحنه زایمان یک اسب یا درگیری فیزیکی مرد و زن در رمانی که هر بار دو هزار تیراژ دارد این طوری اذیت کند:

دو اصلاحیه به فاصله چند ماه

http://www.bornanews.org/Pages/News-66616.aspx

جالب تر از همه اینها اینجاست در همین اثنا، هفتاد هشتاد شبکه ماهواره ای فارسی هر چه دلشان می خواهد پخش می کنند از روابط مثلثی و ذوزنقه ای و مکعب مستطیلی و محارم و ... و کنار میدان امام حسین و سر تقاطع فلسطین و انقلاب و نبش میدان انقلاب و میدان خراسان  (و البته در هزاران نقطه دیگر) هم می شود فیلمهای روز آمریکا را هر دی وی دی هزار تومان خرید!

خیلی جالب انگیزناک است!


+ نوشته شده در  یکشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 16:20   علی محمد مودب  | 



1-

در باغ

زیر درخت

عاشق که می‌شدیم

دو پرنده بر درخت عاشق می‌شدند

افسوس!

ما دو پرنده نبودیم


2-


راه افتاده بودیم

گمان می‌کردیم عاشق هستیم

اما تو ریگی به کفش داشتی

دنیا

ریگی بود در کفش تو






+ نوشته شده در  چهارشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۰ساعت 18:11   علی محمد مودب  | 







هر چيز را از خدا بخواهيد؛ حتّى بند كفش را، حتّى كوچك‌ترين اشيا را و حتّى قوت روزانه‌ى خود را. بگذاريد اين منِ دروغينِ عظمت يافته در سينه‌ى ما- كه مى‌گوييم «من» و خيال مى‌كنيم مجمع نيروها ما هستيم- بشكند. اين «من» انسان‌ها را بيچاره مى‌كند...

 

سید علی حسینی خامنه ای

خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران

28/11/1373

 


از این نشانی بر داشته ام

http://ghasedakbarun.blogfa.com/






+ نوشته شده در  دوشنبه سوم مرداد ۱۳۹۰ساعت 21:3   علی محمد مودب  |