عاشقانه های پسر نوح   

(شعرها و نوشته هایی از علی محمد مودب)

 

 

به بهار بدهكارم
دست كم یك شعر برای هر شكوفه


به پنج شنبه بدهكارم
دست كم یك شعر برای هر ثانیه


به تو بدهكارم
دست كم یك جان
 برای هر لبخند!

 

نسخه قدیم این شعر!

 به یاد دریای مازندران!

 

کامنت
نویسنده: آشنايي كه مي‌گذشت
دوشنبه 1 آذر1389 ساعت: 16:38
 
 
بدهكارم به مستي روز هايي را كه هشيارم

از آن بد تر به عزرائيل چندين جان بدهكارم


بدهكارم به خنديدن تمام عمر تلخم را

به گريه روزهايي را كه از تلخي تلنبارم


بدهكارم به عصيان وام فرصت ها كه عمرم داد

و با بد پاكداماني تلف گشتند بسيارم


به دانشگاه چندين ساعت حاضر نبودن را

به نمره صفر هايي را كه در پرونده ام دارم


بدهكارم به دين چندين نماز و روزه و پرهيز

به دين‌داري چه گفتارم چه كردارم چه پندارم


بدهكارم به چشمم ديدن خوبان عالم را

به گوشم قطع اصواتي كه مي‌جويند آزارم


تنم قرضه نفس هايم به جاي قسط هايي كه

براي اين و آن يك عمر بايستي بپروارم


به دستانم به پا هايم به لب هايم به شش هايم

بدهكارم ، بدهكارم ، بدهكارم ، بدهكارم

سيد رضا محمدي

--------------------------------------

دیدی چقدر بدهکارم!
ای آشنای در گذر!
آدم می شنود و تاثیری می گیرد و یادش می رود و بدهکار می ماند
به احتمال زیاد این شعر من تحت تاثیر همین شعر سید رضای محمدی عزیز باشد
هر چند که اگر این شعر هم تحت تاثیر آن شعر نباشد
من به سیدرضا خیلی بدهکارم
بابت چیزهایی که از او یاد گرفته ام و روزگاری که با هم داشته ایم
سید رضا با اینکه سنش از من کمتر است
یکی از دوستان و مشوقان من در شعر است که تا همیشه به او بدهکارم !

و این مطلب را یکی دو جایی در یادداشت و مصاحبه هم گفته ام . هر کجا هست خدایا به سلامت دارش!
 
 
 
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۸۹ساعت 14:45   علی محمد مودب  |