عاشقانه های پسر نوح   

(شعرها و نوشته هایی از علی محمد مودب)

 

 

 

روزهای نمایشگاه کتاب تهران بود

من خسته و تشنه از گردش در نمایشگاه رسیدم به غرفه دفتر شعر جوان

قیصر آن جا بود، تازه از بیماری کلیه( به گمانم ناراحتی پس از پیوند) قدری رها شده بود

سلام و ارادت و گفتگو

 قیصر از حافظه فهرستی از کتابهای کلاسیک ادبیات فارسی به من  داد و بعد هم بن های کتاب خودش را !

خواستم آب بنوشم آبسرد کنی بود و لیوان هایی، روی هر کدام اسمی نوشته

قیصر لیوان خودش را تعارف کرد

و چند نفر با خنده با هم گفتند: لیوان قیصر عمومی است!

 

تازه از بیماری کلیه قدری رها شده بود!

 

 نگارش سیاحتنامه سلطان توس(درود بر اندیشه روشن مرتضی کربلایی لو)

 

 برفگینه )داستانی از مرتضی کربلایی لو

 

 

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه سی و یکم فروردین ۱۳۹۰ساعت 11:42   علی محمد مودب  |