گرم_گیری: گرم نگه داشتن، مثال: گرم_گیری کن که سرما نخوری هوا سرده!
یله_رو: کسی که هدف درستی در زندگی اش ندارد
ولگ (با تشدید لام با کسره ول و کسره لام متحرک: ورلگ یا ورلنگ بوده احتمالا، به معنی پادرهوا ،علاف
پخل: به فتح و کسر اول، ساقة خشک گندم، پخلی : زمینی که بعد از برداشت محصول پر از پخل بود و به رمه فروخته میشد
سبیسک: یونجه
کاله: قطعههای کوچک زمین که بیشتر برای کاشت سبیسک و سبزیجات استفاده میشد. و احیانا با چند درخت، حالتی باغچهمانند هم پیدا میکرد
پِخِل: آلودگی دور چشم بیمار یا خوابآلود
خِلیم: آب بینی به کسی که آب بینیاش مدام آویزان بود، خِلّوک میگفتند
کُمُری: احتمالا محصول غیر منتظرة دوران آخر تولید، معمولا برة کُمُری، به قسمتهای کم محصول و تنک زمین هم میگفتند،
اسم هر کسی به اسم پدر یا مادرش وصل میشد: احمد شیخ، احمد آقاخان، حسن اکبر ، حسن سکینه،قربان صفر، محمد علیخَله(همان خاله) یکی هم بود به نام حسن سلطو که احتمالا همان سلطان بود
نحوه کاربرد کنیه: مادر غلامرضا، پِیَر(پدر) حس
لَی شدن: خمیر شدن (آش لیشد) (روستای سماغچه)
توشله: تیله
بجول: بُجُل، قطعهای از استخوان گوسفند که برای بازی استفاده میشد، داخلش سرب میریختند که سنگینتر باشد، بجولک، بخشی از استخوان پا
جوز: گردو جوز بازی هم رایج بود، داخل جوز هم سرب میریختند
کِتل: پالان
پردمب، نخی که به انتهای پالان وصل میشد و میافتاد زیر دم خر، تا پالان جلو نرود
تنگ: نخی که زیر کتل دور سینة خر میپیچید
دُمبل: دمل خیلی رایج بود به علت استفاده از روغن دمبه! خیلی وقتها بزرگ میشد و عفونی، خودمان جراحیاش میکردیم
پایلنگی: پشت پا، لنگ در اصطلاح کشتی
کوسن: به برخی سلمانیها و کولیان دورهگرد و بهندرت کودکان خود کشاورزکه سر خرمن میامدند، مقداری گندم به نام کوسن داده میشد، این افراد بعضا خدمتی هم انجام میدادند مثلا سر کشاورزان را اصلاح میکردند،
سرکوکا: در نوشابه
مچّت: مسجد
پاخو: ناخن، پنجه، بیشتر برای حیوانات و یا در کنایه :گربه پاخو می کشد!