عاشقانه های پسر نوح   

(شعرها و نوشته هایی از علی محمد مودب)

پاسوک:ولگرد

گرم_گیری: گرم نگه داشتن، مثال: گرم_گیری کن که سرما نخوری هوا سرده!

یله_رو: کسی که هدف درستی در زندگی اش ندارد

ولگ (با تشدید لام با کسره ول و کسره لام متحرک: ورلگ یا ورلنگ بوده احتمالا، به معنی پادرهوا  ،علاف

 

 

پخل: به فتح و کسر اول، ساقة خشک گندم، پخلی : زمینی که بعد از برداشت محصول پر از پخل بود و به رمه فروخته می‌شد

سبیسک: یونجه

کاله: قطعه‌های کوچک زمین که بیشتر برای کاشت سبیسک و سبزیجات استفاده می‌شد. و احیانا با چند درخت، حالتی باغچه‌مانند هم پیدا می‌کرد

پِخِل: آلودگی دور چشم بیمار یا خواب‌‌آلود

خِلیم: آب بینی به کسی که آب بینی‌اش مدام آویزان بود، خِلّوک می‌گفتند

کُمُری: احتمالا محصول غیر منتظرة دوران آخر تولید، معمولا برة کُمُری، به قسمت‌های کم محصول و تنک زمین هم می‌گفتند،

اسم هر کسی به اسم پدر یا مادرش وصل می‌شد: احمد شیخ، احمد آقاخان، حسن اکبر ، حسن سکینه،قربان صفر، محمد علی‌خَله(همان خاله) یکی هم بود به نام حسن سلطو که احتمالا همان سلطان بود

نحوه کاربرد کنیه: مادر غلامرضا، پِیَر(پدر) حس

لَی شدن: خمیر شدن (آش لی‌شد) (روستای سماغچه)

توشله: تیله

بجول: بُجُل، قطعه‌ای از استخوان گوسفند که برای بازی استفاده می‌شد، داخلش سرب می‌ریختند که سنگین‌تر باشد، بجولک، بخشی از استخوان پا

جوز: گردو جوز بازی هم رایج بود، داخل جوز هم سرب می‌ریختند

کِتل: پالان

پردمب، نخی که به انتهای پالان وصل می‌شد و می‌افتاد زیر دم خر، تا پالان جلو نرود

تنگ: نخی که زیر کتل دور سینة خر می‌پیچید

دُمبل: دمل خیلی رایج بود به علت استفاده از روغن دمبه! خیلی وقت‌ها بزرگ می‌شد و عفونی، خودمان جراحی‌اش می‌کردیم

پای‌لنگی: پشت پا، لنگ در اصطلاح کشتی

کوسن: به برخی سلمانی‌ها و کولیان دوره‌گرد و به‌ندرت کودکان خود کشاورزکه سر خرمن می‌امدند، مقداری گندم به نام کوسن داده می‌شد، این افراد بعضا خدمتی هم انجام می‌دادند مثلا سر کشاورزان را اصلاح می‌کردند،

سرکوکا: در نوشابه

مچّت: مسجد

پاخو: ناخن، پنجه، بیشتر برای حیوانات و یا در کنایه :گربه پاخو می کشد!

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۰ساعت 17:26   علی محمد مودب  |