یخ بسته که بودم نخی از نور تو تابید
تا راه مرا برد به پیراهن خورشید
یخ بسته که بودم، به تنور تو نشستم
در حسرت توفان تو تا لحظه ی تایید
دلگرم به دیدار تو کی هیمه ی دنیاست؟
کز شعله تفاوت کندش سایه گه بید
در فهم پرستو ز ارسطو چه توقع؟
این فلسفه ها را مگر از فیل بپرسید
گهگاه به نزدیک خیال تو خرابم
ای یاد تو جمعیت آبادی تبعید
دل می طپد از عشق تو، مشتی است نمونه
گفتی که اگر دل بتواند، بتوانید!
+ با تنور حضرت صادق علیه السلام الفتی پیدا کرده ام و با هرچه تنور از قصه نوح علیه السلام تا کوفه، و چه تنوری است روزگار ما،اللَّهُمَّ إِنّا نَشْکُو إِلَيْکَ فَقْدَ نَبِيِّنا وَغَيْبَةَ وَلِيِّنا وَ شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَيْنا وَ وُقُوعَ الفِتَنِ بِنا وَ تَظاهُرَ الأَعْدآءِ عَلَيْنا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا وَقِلَّةَ عَدَدِنا. اَللَّهُمَّ فَافَرُجْ ذلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَ نَصْرٍ مِنْکَ ...