عاشقانه های پسر نوح   

(شعرها و نوشته هایی از علی محمد مودب)



برای همةروستاها و شهرهای میهنم،

(مثلا روستای صومعه‌سرای بالا

از بخش بالاجام به مرکزیتِ شهرستانِ نصرآبادِ شهرِ تربتِ جام استانِ خراسانِ رضوی

 که لاله‌های کوهسارانش، رویاهای پسرعموهای منند و دیگر شهیدان روستا

و آب چشمه‌سارانش، اشک‌های خاله‌ام و مادران دیگر شهیدان روستا)



این زمستان هم نشد گلزار ما از بادها

می‌نویسم تا بماند ماجرا در یادها

روزی آری در خیال خویش، عصیان‌ می‌کنند

خیلِ پیچک‌ها که می‌بالند بر شمشادها

چون ز شیرین‌کاریِ خون‌های ما خسرو شدند

تیشه کوبیدند از چه بر سر فرهادها؟!

ای شهیدانِ وطن! از غیرتِ خون شما

گشت رسوا زیر باران، چهرة شیادها

باز ما چون آیه‌های محکمی نازل شدیم

تا نسوزد خانه از  افسون بی‌بنیادها

موج‌ها از هر طرف، سرشارِ ماهی آمدند

آب شد در غرش دریا، دلِ صیادها

جز سکوت و  جز رضا، سی سال کس از ما ندید

می‌کشیم اینک ز بغض ناکسان فریادها

 

کاروان از عصر عاشورا پیاپی می‌رود

تا ظهور صبح- پایان شب بیدادها -



+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۸۸ساعت 22:11   علی محمد مودب  |