آمد سراغ اینهمه دلگیر
آمد چقدر دیر!
باران شدید شد
بسیار بغضهای عزیزان شهید شد!
تندیسهای سرد اتاق تو نیستند!
که تا همیشه، هر چه دلت خواست
سنگین برای تزئین
تنها بایستند
مردم
تندیسهای سرد پذیرایی
تندیسهای جالبِ میدانها
تندیسهای کوچکِ آویزان
از جاکلیدیات
مردم
تندیسهای سرد اتاق تو نیستند!
روزی اگر به خنده شکفتند
عمری گریستند
این مردم عزیز
باری فرشتهاند، ابلیس نیستند!
سخت و صبور، زنده و دلگرم
سرشار یا تهی
مغرور یا غریب و پر از شرم
مردم تندیس نیستند!
تا پر غرور، پشت به آنها
با صد قیافه عکس بگیری
روزی
از شرم یک نگاهِ همین مردم
این مردم صبور
باید هزار بار بمیری!
آه ای غرور سنگیِ گیج و گم
تندیسِ پشت کرده به این مردم!
آهای خوشگله دلم می سوزه آتیش نسوزون!