عاشقانه های پسر نوح   

(شعرها و نوشته هایی از علی محمد مودب)

 

 

مثلثی که مثلث نماند!

علی محمد مودب- مجله زمانه

 

انقلاب اسلامی با ایجاد تقابل عظیم اسلام  و غرب، جدی ترین حادثه ها را در عرصه اندیشه و فرهنگ ایران معاصر پدید آورد، که تبعات این حادثه محدود به جغرافیای ایران نماند و به سرعت در جهان اسلام چهره نمود، حتی به دلیل تکیة امام خمینی (ره) بر مفهوم مستضعفان به جای مسلمانان، در صحنه های مختلف، تقابلی گسترده‌تر به صورت جدی آغاز شد .

اما به هزار و یک دلیل ترجمه فرهنگی شایسته ای از اندیشه حضرت امام به عمل نیامد،ابتدا دلبستگان انقلاب مجبور شدند وقت خود را در حیطه های نظامی و سیاسی برای حفظ انقلاب صرف کنند و بعد هم که ....

البته در حوزه های مختلف  کارهای بسیاری شد ولی متاسفانه هیچکدام تبدیل به یک جریان نشد که پایگاه های خود را داشته باشد و به طور مداوم محصولات و نسل جدید خود را تولید و معرفی کند. به طور مثال حاتمی‌کیا منحصر به چند فیلم برجسته و البته بهترین های تاریخ سینمای ایران شد، و زیر سایة او نسل جدید حاتمی‌کیاها تربیت نشدند و نمونه‌های تازه آژانس شیشه‌ای تولید نشدند.

 

بی شک در اثر این لنگش دردناک، ترجمة فرهنگی و صادرات فرهنگی انقلاب اسلامی هم، شان شایسته و بایسته ای نیافت. و عطش علاقمندان فراوان انقلاب و امام در خارج کشور بی پاسخ ماند و در داخل هم فوتبال میانداری کرد و ساعت خوش و هشیار و بیدار و شهریاری و سید محمد حسینی و مهران مدیری و فردوسی‌پور ... برجسته شدند و خوشباشی و الدنگ ‌بازی آمریکایی به سرعت بومی شد و رواج  و حتی رسمیت یافت!

 

تنها قلم‌ها و حنجره‌های مظلومی چون آوینی و قزوه و آهنگران و در مردمی‌ترین صورت آن آقاسی، هنوز از امام و انقلاب دم می‌زدند، در حالی که به قول سیدحسن حسینی، چلچله ها از مرخصی بازنگشتند و لانه‌های منتظرشان در طرح‌های توسعه ویران شد، عرش فرش صادراتی شد و شیطان چون نقش‌های قالی کرمان، شاد و شکفته به نظر می رسید!

 

 

  اما با این همه افسون و ماجرا، شعر یکی از حوزه‌هایی بود که هواداران انقلاب در آن توانستند جریان سازی کنند و به قله‌هایی پرت افتاده در کویر قناعت نکنند، امروزه  به هزار و یک دلیل، یک جریان سینماگر جوان هوادار انقلاب، وجود و یا لااقل تشکل ندارد، اما یک جریان جدی  شعر نفس می‌کشد و و مثلث قیصر و سید حسن و سلمان اضلاع  فراوانی پیدا کرده است که قطعا برخی از آن‌ها حداقل به اندازه همان  مثلث، ماندگار خواهند شد.

 

دلیل عمدة موفقیت شعر در جریان‌سازی(علاوه بر کم‌هزینه‌گی و عدم وابستگی زندگی این جریان به نظر مدیران بروکرات غربگرا) ویژگی‌های دانشی و بینشی مثلث مذکور است، این سه بزرگوار توانستند در تقابل اسلام و غرب به نوعی زیبایی‌شناسی تلفیقی برسند که متضمن انکار کلی امر مدرن نباشد. به تعبیر قیصر، زیبایی‌شناسی مبتنی بر قرابت در آثار اینان با زیبایی‌شناسی مبتنی بر غرابت آمیخت و توانست گونه‌ای شعر متعهد به اسلام و مناسب با جهان نو را شکل دهد.(به تعبیر محمد رمضانی فرخانی عزیز، نام و نام خانوادگی قیصر امین‌پور، خلاصة موجزی است برای این مدعا! قدرت اجرایی غربی ذیل معرفت نژاده اسلامی!) این ویژگی که البته در آثار دیگر حوزه‌ها نیز بی‌نظیر نیست، وقتی به ویژگی‌های معلمانة این سه بزرگوار اضافه شد، موفقیتی کم نظیر برای جریان شعر انقلاب ایجاد کرد.

 

چون از دیدگاه نظری  این شعر، شکل  درست و درمانی پیدا کرد و نمونه‌های اصیلی نیز ارائه داد( و کم هزینه نیز بود!)، دچار بیماری‌ها و کژی‌های سایر جریانات نشد و ضمن انکار ستم غرب، برخی دستاوردهای انسانی آن را انکار نکرد. شعر انقلاب، شعر فارسی را که دچار انقطاعی موقتی از سنت دیرین خود شده بود، با یک بازنگری دوباره با آن سنت پیوند داد و بدین‌وسیله جای پای محکمی برای خود ساخت که همین امر باعث شد عقیم نماند و برای نسل جوان جذابیت داشته باشد و از میان آنان خلیفه‌های خلفی برای خود بیابد. وقتی میلاد عرفان‌پور، علی‌رضا بدیع ، سید حمیدرضا برقعی و ...، در جوانی این‌گونه اقبال مخاطب را به دست می‌آورند و برخی کتاب‌هایشان بلافاصله به چاپ مجدد می‌رسند، مشخص است که این مثلث، مثلث نمانده است و نخواهد ماند، به ویژه که این نسل عمدتا از تحصیلات بالای دانشگاهی برخوردارند. بهتر است کم‌کم برای تبیین شعر انقلاب، به شکل‌های هندسی دیگری بیندیشیم!

 

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه هفدهم شهریور ۱۳۸۹ساعت 16:16   علی محمد مودب  |