عاشقانه های پسر نوح   

(شعرها و نوشته هایی از علی محمد مودب)

 

 ۱-

                         یا علی ابن موسی‌الرضا


چشمه‌ها خشکیده،دنیا دیگه طاقت نداره
حتی کوه هم دیگه داره نم‌نمک کم میآره
 
قربون نگاه گرمتون،دلامون یخ زده
آخه روشنی نداره دیگه ماه و ستاره
 
پا به چشم ما بذارین،چشمه ها روون بِشن
تا قدمگاه شما بِشن دلامون دوباره
 
ما رُ قدر آهو قابل نمی‌دونین آقاجون‌!
آره خُب دلای ما اسیره،قابل نداره
 
چِش رو هم نمی ذاریم، پیش جمالتون آقا
حال عاشقی همینِ اگه دنیا بذاره
 
خوش به حال کسی که تو حرم عشق شما
سر بذاره به زمین سجده و بر نداره
 
شما همنشین برده ها و بنده‌ها بودین
به خدا که بندگی‌تون برا ما افتخاره
 
دنیا داره جیگر انارا رُ خون می‌کنه
دست گلچین داره انگورای سمّی می‌کاره
 
دستای آلوده بالا نمی‌رَن رو به خدا
آقا جون نماز بارون بخونین تا بباره

 

۲-

چشم‌ها به چهره‌های شادمان چرید

چشم‌های میخ‌کوب،

میخ‌کوبِ چشم‌های این و آن شدند

حرمت نگاه تا شکست

خون به چهره‌های ناگهان دوید

میخ‌ها به چهره‌ها نشست

چهره‌های ناگزیر، خون‌چکان شدند!

 

 

 

۳- فرهنگسازی برای قاتلان حرفه‌ای!

 

فرهنگسازی از لغات بسیار رایج زمان ماست، در مورد همه چیز می‌خواهیم فرهنگسازی کنیم و هر سازمان و نهادی برای خودش یک بخش فرهنگسازی و طبعا بودجه میلیاردی برای فرهنگسازی دارد. نه قصد بحث دارم و نه حوصله بحث، فقط همین قدر متذکر می‌شوم که بخش مهمی از این بودجه‌ها هدر است و خلاص.. در مورد مشکلات رانندگی و لایی کشیدن‌ها و رد شدن از چراغ قرمز و آمدن روی خط کشی مخصوص عابر و ... فرهنگسازی یعنی چه؟

فرهنگسازی اینجا یعنی اجرای محکم و صریح قانون! چندی پیش در دوره همین آقای دکتر قالیباف -که ای کاش در همان نیروی انتظامی می‌ماند، و اگر می‌ماند و فقط رانندگی ملت را درست می‌کرد چه باقیات صالحاتی برای خودش فراهم می‌کرد- مدتی برخی قانون‌ها سفت و سخت اجرا شد و همه نتیجه‌اش را هم دیدیم.کمربند داشت یک فرهنگ می‌شد و همین‌طور حفظ حریم عابر پیاده پشت چراغ قرمز، اما امروز دوباره وضع همان وضع سابق است. واقعا در مورد مسئله‌ای که با جان مردم سر و کار دارد و روزانه دارد این‌همه کشته از خانواده‌ها می‌گیرد، آیا فرهنگسازی برای این قاتلان حرفه‌ای یک پز نیست؟ به چه حقی راننده‌ای به خودش جرات می‌دهد تا امنیت و آرامش دیگران و جان آن‌ها را با ماجراجویی در خیابان تهدید کند؟ نیروی انتظامی که نباید فرهنگسازی کند، نیروی انتظامی باید قانون را محکم اجرا کند، اگر هم فرهنگسازی لازم است، کس دیگری متولی آن باید باشد.

در همه جای دنیا روش معقول همین است، مرحوم دکتر مشکات استاد فقید اقتصاد نقل می‌کرد که در اروپا دیده است که مامور پلیس با باتومی گرز مانند جلوبندی ماشینی را که به حریم خط عابر پیاده تجاوز کرده بود منهدم کرده است. جریمه‌ها و مجازات‌های سنگین رانندگان متخلف دربرخی کشورهای اروپایی مشمول سود می‌شود و بعد از یک دوره تاخیر رسما شرکت‌های شرخر مامور وصول این مطالبات می‌شوند. به نحوی که حتی در مواردی در خانة طرف را می‌شکنند و وسایلش را مصادره می‌کنند. و یاهمین چند شب پیش گزارشی پخش شد که در آن ماشین آتش‌نشانی به صحنة حادثه می‌رسد اما پس از استعلام وقتی مطلع می‌شود که طرف مالیاتش را نپرداخته است، هیچ کاری نمی‌کند و خاکستر شدن خانه را تماشا می‌کند!

 

 

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۸۹ساعت 15:57   علی محمد مودب  |